كابينت اماده و پيش ساخته نمايشگاهي روشويي اشپزخانه | ||
|
لزوم مشاوره براي پي بردن به ارزش و اهميت مشاوره در نظام آموزشي به تجزيه و تحليل جريان يادگيري دانش آموزان مي پردازيم. به نظر هيلگاروباور يادگيري تغييرات نسبتاً پايداري در رفتار بالقوه است كه حادث از رشد نباشد . براي تحقق اين تعريف ، اولا اطلاعات و يا تجربيات بايد به وسيله فردي آگاه و آشنا به كار مثلاً معلم ـ تهيه و سپس ارائه گردد. معلم بايد آمادگي تهيه مطالب و ارائه آن را از هر نظر دارا باشد تا اطلاعات ارائه شده مفيد واقع گردد. مشاور مي تواند معلم را در تهيه و ارائه موضوعات ياري دهد و يادگيري را تسهيل كند. ثانيا يادگيرنده استعداد و علاقه كافي براي يادگيري داشته باشد تا بتواند اطلاعات ارائه شده را دريافت و از آن استفاده كند مسلماً چنانچه يادگيرنده ، مسائل و مشكلاتي داشته باشد قادر به يادگيري نخواهد بود در اين زمينه نيز مشاور به كمك يادگيرنده مي شتابد و با حل مشكلات و شناخت استعدادها جريان يادگيري را تسهيل مي كند. براي ياري به دانش آموزان به منظور بهبود رفتار و افزايش ميزان يادگيري پيشنهادات زير ارائه مي گردد : 1- ايجاد احساس نياز و علاقه به مطالب آموختني . تا زماني كه فرد به وجود چيزي احساس نياز نكند و بدان راغب نباشد . براي رسيدن به آن تلاش نخواهد كرد و يا اگر فرد در زندگي چيزهاي مهم را نشناسد و آن را تشخيص ندهد به بهبود در زندگي او نبايد اميد داشت. از آنجا كه رفتار انسان متأثر از احساسات است و به عبارت ديگر احساسات ، طرز تلقي ها اعتقادات و ادراكات پديد آورنده ي رفتار هستند كه از نظر تربيتي ، اين عقيده حائز اهميت بسيار است. اگر دانش آموز احساس كند كه معلم او را دوست دارد رفتارش نسبت به آن معلم دوستانه خواهد بود و نسبت به درس آن معلم نيز علاقه خواهد داشت و برعكس. 2 ـ شناخت خود و ارزشهاي وابسته به آن : خويشتن پنداري عبارت است از تصور و پنداري كه شخص درباره ي خود دارد و بر دو نوع مثبت و منفي طبقه بندي شده است . افرادي كه خويشتن پنداري مثبت دارند رفتارشان اجتماع پسندتر از كساني است كه خويشتن پنداري منفي دارند. يكي از علل مهم عقب افتادگي تحصيلي همين تصور و پندار منفي است كه شخص نسبت به خودش دارد چون معتقد است كه قادر به خواندن نيست. خويشتن پنداري بر اثر تعامل بين عوامل متعددي به وجود مي آيد و رشد مي كند كه : الف ـ نظر والدين ب ـ نگرش دوستان و همبازيان ج ـ نظر معلمان از آن جمله اند 3 ـ تاكيد بر اينجا و اكنون : بهره برداري از شكست هاي گذشته دانش آموز به منظورعبرت گيري و نه خدمت آن ، موجب مي شود كه دانش آموز براي كسب موفقيت بكوشد . و از سوي ديگر تاكيد بيش از حد بر نگراني ها و مشكلات گذشته عذر و بهانه اي براي دانش آموز فراهم مي آورد تا به سادگي تمام شكست هاي آينده خود را به عوامل گذشته استناد دهد و براي بهبود وضع موجود تلاش نكند. 4- دادن فرصت براي تفكر و (خوديابي ) يكي از عواملي كه در نظام فعلي آموزش و پرورش كمتر مورد توجه قرار مي گيرد، دادن فرصت براي تفكر و خود يابي دانش آموزان است ، معلم مي كوشد مطالب بسياري را بدون فوت وقت به دانش آموزان ارائه دهد و هنوز موضوع قبلي بخوبي درك نشده مطالب جديد ارائه مي شود و دانش آموز مجبور است براي اهراز موفقيت در امتحان مطالب را حفظ كند . 5- تجديد نظر در برنامه هاي مراكز تربيت معلم ، مراكز تربيت معلم بايد براي معلمان متخصص ، خلاق و مبتكر و انديشمند و آگاه به مسائل انسانها امتيازاتي در نظر بگيرد تا ديگر معلمان نيز در اين مسير تشويق شوند تا هيچ گاه كيفيت فداي كميت نگردد. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید: 21
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۸:۱۳ ] [ احد احدي ]
مشاوره چيست؟ 1- معناي لغوي مشاوره ، همكاري كردن و رأي و نظر تخصصي ديگران را براي انجام دادن كاري خواستن است ( شفيع آبادي - 1372) 2- مشاوره اصطلاحي كلي است كه براي فرآيندهاي مختلف نظير مصاحبه كردن ، اجري آزمونها ، راهنمايي و ... به منظور كمك به افراد و ياري دادن به آنان ، براي حل مشكلاتشان و برنامه ريزي براي آينده خود به كار مي رود . ( وبر 1985 – به نقل از ساعتچي ، 1377) 3- به نظر پاترسون ، مشاوره جريان ياورانه اي است كه در آن برقراري رابطه ي صميمي بين مراجع و مشاور ضرورت دارد . مراجع ، مشكل رواني و عاطفي دارد كه از طريق حضور و تعامل در جلسه اي مشاوره، راه حل براي مشكلش مي يابد و مشاور در حل مشكلات رواني مهارت دارد در اين ديدگاه ، برقراري رابطه اي مشاوره اي درمان بخش است و تنها دادن اطلاعات و پند و اندرزبه مراجع،مشاوره محسوب نمي شود ( شفيع آبادي – 1383). 4- مشاوره يكي از فنون راهنمايي است كه آن را قلب برنامه ي راهنمايي مي دانند . سازماندهي و بقاي يك برنامه ي راهنمايي ، بدون اثرات ارزنده ي خدمات مشاوره اي نمي تواند چندان موثر باشد . ( نوابي نژاد –1373) 5- مشاوره به مجموعه ي فعاليتهايي اطلاق مي شود كه در آن فرديرا در غلبه بر مشكلاتش ياري مي كنند . ساده ترين تعريف براي مشاوره چنين بيان شده است . مشاوره ، يك پويش يادگيري است كه در آن فرد مي آموزد كه خويشتن را بشناسد و روابط خود را با ديگران درك نمايد . ( شريفي و حسيني – 1370 ) 6- به عقيده اي آرباكل ، مشاوره رابطه اي تخصصي بين مرجع و مشاور است كه مراجع با كمك مشاور به بررسي و تجزيه و تحليل مشكلش مي پردازد و پس از آگاه شدن از ابعاد وجودي اش و شناختن عوامل مزاحم به تغيير آنها موفق مي شود . ( شفيع آبادي – 1383) 7- مشاوره رابطه اي است بين دو فرد كه در آن يكي مي كوشد تا ديگري را درك و در حل مسائل سازگاري و انطباقي كمك كند. زمينه ي مشاوره ي انطباقي ، بيشتر شامل مشاوره ي تحصيلي ، مشاوره ي حرفه اي و اجتماعي و نظاير آنهاست ، بر اساس اين تعريف ، مشاوره رابطه اي متقابل است كه در آن مشاور و مراجع هر دو درگير هستند . ( صافي -1381). 8- دينك ماير به پيروي از روانشناسي فردي آدلر معتقد است مشاوره رابطه اي حسنه بين مراجع و مشاور است كه در آن مراجع به بررسي هدفهاي زندگي اش مي پردازد و شناخت توانها و محدوديتهايش موفق مي وشد و با كمك مشاوره ، نحوي برقراري رابطه ي سالم و سازنده با اطرافيان و ارضاي منطقي نيازهايش را ياد مي گيرد( شفيع آبادي – 1383). 9- مشاوره عبارت است از رابطه ي روياروي و مستقيم بين مشاور و مراجع كه هدف آن كمك مراجع در سازگاري موثر با خود و محيط خويش است( نوابي نژاد – 1373). 10-پنكي ، كه روش طبي را براي مشاوره ارائه مي دهد معتقد است ابتدا بايد مشكل مراجع با دقت تمام تشخيص داده و سپس به درمان آن مبادرت شود . به نظر او مشاوره ، فعاليتهاي تخصصي است كه به درمان مشكلات عاطفي نسبتاً سطحي ، كه علل جسماني ندارند مي انجامد.(شفيع آبادي – 1383). 11-مشاوره نوعي روان درماني از گونه ي حمايتي يا باز پروري است كه براي كمك به حل مشكلات شغلي ، مدرسه اي ، زناشويي افراد و نيز براي حل مشكلات ديگري كه در رديف بيماريهاي رواني قرار نمي گيرند به كار مي رود ( كميل ، 1981 : به نقل از ساعتچي 1377). 12-به نظر پالمر ، در دهه ي1970 مشاوره همانند فعاليتي جديد در انگلستان به اوج شكوفايي خود رسيد . مشاوره همچون يك روش ردماني ، فعاليت تخصصي آگاهانه و قانونمندي است كه در آن فرد آموزش ديده اي به نام مشاور با تاكيد بر نقش حمايتي و اجتناب از قضاوت درباره ي مراجع ، به حل مشكل او مي پردازد . مشاوره بر برقراري ارتباط ، گوش دادن فعال و بهره گيري از مهارتهاي مختلف مشاوره اي استوار است ( شفيع آبادي – 1383). 13- بنا به بررسيهاي گاستاد ، در تعريف هايي كه از مشاوره به عمل آمده است سه خصيصه ي مشترك در آنها وجود دارد : شركت كنندگان ، كه معمولاً دو نفرند : يكي مشاور و ديگري مراجع ؛ هدف ، كه معمولاً متوجه كمك به سازگاري ، كارآمدي و سعادت فرد است و ياد گيري كه در پويش مشاوره اي مورد تاكيد مي باشد. ( شريفي و حسيني – 1370 ). 14- به نظر اِستفلر و گرانت ، مشاوره رابطه ي تخصصي و ياورانه ي فردي يا گروهي است كه مراجع با كمك مشاور ، از طريق خود شناسي مي تواند تصميم مناسب و معقولي اتخاذ كند و هماهنگ با استعدادها و رغبتهايش به زندگي سالمي ادامه دهد(شفيع آبادي – 1383). 15- مشاوره رابطه اي است تخصصي بين دو فرد كه يكي مشاور تحصيل كرده و باصلاحيت و ديگري مراجع است ، اين رابطه معمولاً انفرداي است ، يعني رابطه ي روياروي است گر چه ممكن است در آن بيش از دو نفر درگير باشند (صافي – 1381). 16- به نظر هكني و ناي ، مشاوره جرياني ياورانه و يكتاست كه در آن مراجع مشكل دار با مشاور متخصص در ارتباط نزديك قرار مي گيرد و مراجع پس از طرح مكل با كمك مشاور راه حلي براي آن جستجو مي كند( شفيع آبادي – 1383). 17- در مجموعه ي خدمات راهنمايي ، مشاوره كه يك فرآيند كمكي در كمك به حل مشكلات دانش آموزان است يك اصل و ضرورت به شمار مي رود ؛ اما تا زماني كه براي خدمات مشاوره اي ، زمينه سازيها و آمادگيهاي مناسب و مساعد انجام نشده باشد ، به نتايج موفقيت آميز اين برنامه نمي توان اميدوار بود. ( نوابي نژاد 1373). 18- به عقيده ي في ور و همكارانش ، مشاوره فرآيند تعاملي ياورانه بين مراجع و مشاور است كه باعث افزايش كيفي عملكرد مراجع است. 19- مشاوره از طريق ارتقاي مهارتها و فعال سازي نيروهاي بالقوه و بهره گيري از امكانات محيطي به بهبود شيوه هاي مقابله اي مراجع با مكشكلات مي انجامد ، جريان مشاوره با ايجاد اعتماد ، شناخت مشكل ، تنظيم هدفي ، اقدام و فعاليت ، ايجاد تغيير و پايان بخشيدن به جلسه همراه است ( شفيع آبادي – 1383). 20- مشاوره نوعي بستگي و رابطه بين دو فرد است كه يكي قصد دارد ديگري را در حل مشكلات خود در زمينه ي خودشناسي ، شغلي و آموزش كمك كند و اين نوع كمك نيز معمولاً از طريق مصاحبه هاي شخصي و بعد از گرد آوري اطلاعات و حقايق مربوط به آن شخص و مطالعه و بازنگري اطلاعات به دست آمده انجام مي وشد( شعاري نژاد – 1364). 21-به نظر كروچ ، مشاورهكه به دنياي ذهني مراجع و مشاور مربوط مي شود و بر همدلي و خودآگاهي استوار است مشاور در جريان مشاوره مراجع را به دنياي درونش فرا مي خواند و آگاهي از افكار ، علايق ، احساسات و محدوديتهاي او براي مشاوره ضرورت دارد( شفيع آبادي – 1383). 22- مشاوره جرياني است از كنشهاي متقابل ، جرياني كه با حضور مشاور و مراجع صورت مي گيرد . هدف آن كمك به مراجع است تا بتواند با واقعيت رابطه ي سفيدتري داشته باشد( صافي – 1381). 23- مشاوره اصطلاحي است كه فعاليتهاي نظير مصاحبه كردن ، آگاهاندن و رايزني كردن را شامل مي شود و هدف اصلي آن كمك به مراجع يا درمان جوست تا با حل مشكلاتش بتواند براي آينده برنامه ريزي كند و به سازگاري مطلوب خود- رهبري و خوشبختي برسد ( شفيع آبادي – 1383). 24- گاستاد براي مشاوره ، تعريفي جامع بدين صورت ارائه مي دهد : مشاوره يك پويش يادگيري است كه از طريق رابطه اي بين دو نفر انجام مي گيرد . در اين رابطه ، مشاور با داشتن مهارتها و صلاحيتهاي علمي و حرفه اي مي كوشد مراجع را با روشهايي منطبق بر نيازمنديهايش ياري كند . تا هر چه بيشتر درباره ي خود بياموزد و بينشي را كه به اين طريق درباره ي خويشتن كسب مي كند در رابطه اش با هدفهاي معين ، واقع بينانه ، ادراك شده به طور مؤثري مورد استفاده قرار دهد و در نتيجه فردي سعادتمند و عضوي سازنده باي جامعه بار آيد( شريفي و حسيني – 1370 ). 25- مشاوره ، ارتباطي است انساني و معنوي و يك نوع رابطه ي آزاد كه بر اساس تمايل مراجع به انجام مشاوره صورت مي پذيرد . بنابراين تصميم گيري نهايي در جريان مشاوره در تمام مواد بر عهده ي مراجع است(صافي – 1381). - مشاوره فعاليتهاي تخصصي ، ياورانه ، حضوري ، هدفدار و عاطفي بين مراجع ، يعني فرد داراي مشكل و مشاوره يعني كسي كه در برقراري رابطه ي حسنه و حل مشكلات كنشي تخصصي دارد كه در آن مراجع در يك جو سرشار از تفاهم و همدلي ، آزادانه و صادقانه به طرح مشكلش با مشاور مي پردازد و پس از تجزيه و تحليل و خود شناسي بهتر و عميق تر با كمك او تصميم مناسبي مي گيرد و در نهايت به حل مشكل كنشي توفيق مي يابد ( شفيع آبادي – 1383). 27- سي گيلبرت رِن ، مشاوره را چنين تعريف مي كند . مشاوره رابطه اي است پويا و با هدف كه بر اساس مشاركت مشاور و مراجع بر نيازمنديهاي مراجع انجام مي گيرد . در اين رابطه ، توجه به خود شناسي و خود تصميم گيري از طرف مراجع مورد تاكيد است( شريفي و حسيني – 1370). 28- به عقيده ي هاوارد ، هدف اصلي مشاوره فراهم آوردن موقعيتي مناسب براي مراجع است تا بتواند راحت تر و رضايت بخش تر به زندگي اش ارايه دهد . مشاوره با تسهيل فرايند رشد ، شناسايي و حل مشكلات ، آموزشي شيوه هاي تصميم گيري درست و نحوه ي مواجهه با بحرانهاي زندگي همراه است و به گشترش بينش حل تعارضهاي دروني و رشد روابط سازنده با ديگران مي انجامد ( شفيع آبادي – 1383). 29- مشاوره يك خدمت ياري دهنده است و هدف آن كمك به رفع مشكلات مراجع ، ايجاد سازگاري مطلوب ، پرورش خود رهبري و تضمين سعادت و خوشبختي وي مي باشد . روشيهايي كه در عرضه ي كمك به مراجع به كار گرفته مي شود بايد با خصايص و نيازمنديهاي مراجع ، منطبق باشد ( شريفي و حسيني –1370). 30- هدف از مشاوره كمك به مراجع است تامقصودخود را از زندگي دريابد و آن را تصريح كند و به انتخابهاي آگاهانه و عاقلانه اي دست زند كه متناسب با طبيعت و تواناييهاي اوست . سپس در زمينه هايي كه در حد امكان و استطاعت اوست به كار و عمل بپردازد( صافي – 1381). ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید: 13
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۸:۱۲ ] [ احد احدي ]
مفهوم مشاوره : ـ مشاوره به معناي همكاري كردن و راْي و نظر ديگري را در انجام كاري خواستن است كه تعريف متعددي براي مشاوره وجود دارد: 1ـ رابينسون (1950) :(1) مي گويد از طريق مشاوره ، سازش مراجعه با خود و ديگران و نيز مسئوليت پذيري و بلوغ عاطفي وي افزايش مي يابد. 2- پپينسكي (1950) :(2) مي گويد از طريق مشاوره ، سازش مراجعه با خود و ديگران و نيز مسئوليت پذيري و بلوغ عاطفي وي افزايش مي يابد. 3ـ رن ( 1951) :(3) مي گويد مشاوره رابطه اي هدفدار و پوياست كه مراجع را در خود شناسي و تصميم گيري مناسب و ارضاي نيازهاي ياري ميدهد. 4- ويليامسون (1954):(4) مي گويد مشاوره يك جريان آموزشي است كه به رشد شخصيت فرد مي انجامد. 5- مك دانيل ( 1956):(1) مشاوره را يك سلسله تماس هاي حضوري بين مشاور و مراجع ميداند كه بدان وسيله مراجع به تفكر درباره نگرشها و طرحها و امكاناتش تشويق ميشود و روشهاي سازگاري موثر تر با خود و ديگران را ياد ميگيرد بر طبق اين نظر احترام به مراجع و تشويق او به كسب دانش و بينش جديد به منظور تغيير رفتار وي نقش بسزايي خواهد داشت. 6- گوستاد(1957):(2) مشاوره را رابطه اي آموزشي بين مراجع و مشاور تلقي مي كند كه در آن بر يادگيري تاكيد ميشود . طبق اين تعريف مشاور مي كوشد تا با بهره گيري از صلاحيتهاي علمي و تجارب شغلي خود ، مراجع را در شناخت امكانات و كسب بينش بيشتر در جهت حل مشكلاتش ياري دهد. 7- آرباكل ( 1961) :(3) مشاوره را جرياني تخصصي بين مراجع و مشاور ميداند كه بدان وسيله مراجع با كمك مشاور به بررسي و تحليل مشكل خود اقدام كرده و همچنين بر نكات ناشناخته شخصيت خود آگاهي مي يابد و بر اثر تعامل و رابطه مشاوره اي با مشاور ، به جستجوي راه حل براي مشكلاتش مي پردازد و درهاي دنياي روشن تري را بر خويشتن مي گشايد. 8- تركسلر ( 1970) :(4) معتقد است در مشاوره نبايد صرفاً به حل مشكل آني مراجع پرداخته شود بلكه نقش اصلي و اساسي مشاوره در ايجاد و توسعه اعتماد به نفس ، استقلال ، افزايش قدرت مبارزه با مشكلات و گسترش رشد فكري مراجع است. 9- دنيك ماير ( 1972) : (5) كه يكي از پيروان روانشناسي فردي است ـ مشاوره را جرياني فعال و پويا بين مراجع و مشاور ميداند كه بدان وسيله مراجع نحوه برقراري ارتباط با ديگران را مي آموزد اطلاعات وسيع و عميقي درباره خويشتن بدست مي آورد و پس از شناخت اهداف زندگي چگونگي رسيدن به آنها را معين ميسازد . از اين ديدگاه ، اعتقادات و نگرشها و رفتار و نهايتاً شيوه زندگي فرد از طريق مشاوره دگرگون ميشود. 10- استفلر و گرانت (1972) : (1) مشاوره را رابطه ياري دهنده اي ميدانند كه مراجع پس از شناخت خصوصيات خويش نهايتاً تصميم معقول و مناسبي را اتخاذ ميكند. 11- هكني وناي (1972) :(2) مشاوره را يك جريان تخصصي ويژه اي قلمداد مي كنند كه بدان وسيله مراجع از طريق ارتباط با مشاور به حل مشكلش موفق ميشود. 12- شرترز و استون (1974):(3) مشاوره را يك جريان يادگيري ميدانند كه بدان وسيله مراجع مطالبي را درباره خود و مناسباتش با ديگران ياد ميگيرد. 13- پاترسون (1974) :(4) مشاوره را جرياني ميداند كه در آن وجود ارتباط بين مراجع و مشاور ضرورت دارد . مراجع معمولاً با مسئله و مشكل عاطفي مواجه است و مشاور نيز در ارائه راه حل براي مشكلات عاطفي وي تخصص دارد كه از طريق برقراري رابطه مشاوره اي مشاور به مراجع كمك ميكند تا راه حلي براي مشكلش پيدا كند. وي مشاوره را يكي از خدمات راهنمايي مي شمارد و ارائه اطلاعات صرف پند دادن و تلقين عقايد را مشاوره به حساب نمي آورد. زيرا به عقيده وي در اين موارد ارتباط مشاوره اي كه لازمه درمان است وجود ندارد و مشاور صرفاً افكار و عقايدش را براي ديگران بيان ميكند. نكته قابل ذكر اينكه مشاوره با راهنمايي و روان درماني تفاوتهايي دارند . راهنمايي مفهوم وسيعي دارد و تمام برنامه ها و فعاليتهايي را شامل ميگردد كه براي كمك به فرد تهيه ميشوند . در حاليكه مشاوره يكي از خدمات و تكنيك هاي خاص راهنمايي و اصطلاحاً قلب آن است. راهنمايي جنبه پيشگيري و مشاوره در وهله اول بعد از درماني دارد. بدين معني كه از طريق راهنمايي از بروز مشكلات جلوگيري ميشود و مشاوره به حل مشكلات كمك مي كند و درباره تفاوت مشاوره و روان درماني نيز ميتوان گفت كه در مشاوره اولاً مسائل عاطفي حاد كمتر مطرح ميشوند . ثانياً نگرش مثبت بيشتري نسبت به مراجع و نگراني او وجود دارد و ثالثاً مدت درمان مشكل كوتاهتر است. با توجه به آنچه در تعاريف راهنمايي و مشاوره گفته شد براي شناخت بهتر مفهوم راهنمايي و مشاوره و آشنايي با ديدگاههاي متخصصان امر در زمانهاي گوناگون ابتدا الگوهاي راهنمايي را مورد بررسي قرار داده و بعد به نظريه هاي مشاوره خواهيم پرداخت . در اين بررسي الگوهاي راهنمايي را بطور كلي در سه گروه 1ـ ابتدايي ( پارسوني ، مشابه با آموزش و پرورش ) 2ـ بعدي ( توزيع و سازگاري ، جريان باليني ، تصميم گيري ، نظام انتخابي ) 3ـ الگوهاي معاصر راهنمايي (عبارتند از مجموعه خدمات ، رشدي ، دانش عملي هدفدار ، بازسازي اجتماعي ، و رشد شخصي ) جاي ميگيرند.(1) ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید: 25
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۸:۱۲ ] [ احد احدي ]
تعريف مشاوره فرآيند مشاوره ارتباط نزديكي با راهنمايي دارد. هرچند راهنمايي فرآيندي گستردهتر را شامل ميشود كه تمام امور زندگي فردي و اجتماعي فرد را دربر ميگيرد، مشاوره قلب برنامه راهنمايي به شمار ميرود و از خدمات اساسي آن است. با اين وصف در تاريخ روان شناسي مشاوره ديده ميشود كه اين شاحه از روان شناسي ، با راهنمايي به منزله فعاليتي منظم و سازمان يافته ، در سال 1908 ميلادي در شهر بستن ايالت ماساچوست امريكا به وسيله شخصي به نام فرانك پارسونز كه به پدر راهنمايي حرفهاي مشهور است، آغاز ميشود. پارسونز راهنمايي را ابتدا در مقياسي كوچك و با تاكيد بر راهنمايي حرفهاي آغاز كرد. بنابراين كار او به مثابه يك نوآوري در نظام تعليم و تربيت با نارساييهايي توام بود و به دليل تاكيد محضش بر راهنمايي حرفهاي ، يك بعدي به حساب ميآمد. به اين ترتيب با توجه به ضرورتهايي كه بر لزوم تداوم راهنمايي و مشاوره احساس ميشد، روان شناسي مشاوره شكل كاملتري به خود گرفت، بطوري كه نظريات متعدد در اين زمينه ارائه شد و روشها و فنون مختلفي معرفي گرديد. ضرورت روان شناسي مشاوره شكي نيست كه به موازات گسترش اجتماع و پيچيدگي نهادهاي آن مشكلاتي بروز ميكند و چيزهاي جديدي ضرورت مييابد كه قبلا نيازي بدان احساس نميشده است. در چنين شرايطي با توجه به پيچيدهتر شدن شرايط اجتماعي ، سستتر شدن روابط عاطفي و عوامل متعدد ديگر توجه به اصلاح شرايط عاطفي و روحي افراد كاملا ضروري به نظر ميرسد. تحول جوامع از حالت ساده به پيچيده ، جنبههاي مختلفي از زندگي فرد را تحت تاثير قرار ميدهد، بطوري كه سازگاري با اين دگرگونيها از جمله تغييرات در نوع روابط ، تغييرات شغلي ، تحصيلي و ... لزوم روان شناسي مشاوره را مورد تائيد قرار ميدهد. اهداف روان شناسي مشاوره در تعاريفي كه روان شناسي مشاوره به عمل آمده، تصريح شده كه روشهايي تعيين گردد تا به فرد كمك شود كه خود را بشناسد. منظور و هدف از اينكه فرد خود را بشناسد، اين است كه با اين شناسايي به صورت انساني موثرتر و خلاقتر و در نتيجه شادمانتر درآيد. با استفاده از فنون ارائه شده در روان شناسي مشاوره ، فرد نه تنها وضع فعلي خود را درك ميكند، بلكه از آنچه كه به صورت آن در خواهد آمد، نيز آگاه ميشود. راجرز روان شناسي كه نظريات او در مشاوره كاربرد اساسي دارد، معتقد است كه هدف بيشتر مشاغل ياري دهنده كه روان شناسي مشاوره را نيز شامل ميشود، افزايش رشد شخصي و رواني فرد در مسير رشد اجتماعي است. بدين ترتيب روان شناسي مشاوره داراي دو هدف ميباشد: اهداف آني و اهداف غايي. اهداف آني روان شناسي مشاوره شناسايي و كاربرد روشهايي كه راهنماييهاي لازم را در حل مشكلات مختلف از قبيل مشكلات تحصيلي ، خانوادگي ، شغلي و ... به فرد ارائه ميكند كه آن را علاج واقعه قبل از وقوع ميدانند و باعث جلوگيري از اتلاف سرمايه مادي و معنوي فرد ميشود. اهداف غايي و نهايي روان شناسي مشاوره اين اهداف عبارت است از شناسايي و كاربرد روشهايي كه فرد خود قادر باشد يا بتواند كه با بينش صحيح به حل مشكلات خويش پرداخته و عاقلانه رفتار نمايد. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید: 12
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۸:۱۱ ] [ احد احدي ]
تعريف مشاوره فرآيند مشاوره ارتباط نزديكي با راهنمايي دارد. هرچند راهنمايي فرآيندي گستردهتر را شامل ميشود كه تمام امور زندگي فردي و اجتماعي فرد را دربر ميگيرد، مشاوره قلب برنامه راهنمايي به شمار ميرود و از خدمات اساسي آن است. با اين وصف در تاريخ روان شناسي مشاوره ديده ميشود كه اين شاحه از روان شناسي ، با راهنمايي به منزله فعاليتي منظم و سازمان يافته ، در سال 1908 ميلادي در شهر بستن ايالت ماساچوست امريكا به وسيله شخصي به نام فرانك پارسونز كه به پدر راهنمايي حرفهاي مشهور است، آغاز ميشود. پارسونز راهنمايي را ابتدا در مقياسي كوچك و با تاكيد بر راهنمايي حرفهاي آغاز كرد. بنابراين كار او به مثابه يك نوآوري در نظام تعليم و تربيت با نارساييهايي توام بود و به دليل تاكيد محضش بر راهنمايي حرفهاي ، يك بعدي به حساب ميآمد. به اين ترتيب با توجه به ضرورتهايي كه بر لزوم تداوم راهنمايي و مشاوره احساس ميشد، روان شناسي مشاوره شكل كاملتري به خود گرفت، بطوري كه نظريات متعدد در اين زمينه ارائه شد و روشها و فنون مختلفي معرفي گرديد. ضرورت روان شناسي مشاوره شكي نيست كه به موازات گسترش اجتماع و پيچيدگي نهادهاي آن مشكلاتي بروز ميكند و چيزهاي جديدي ضرورت مييابد كه قبلا نيازي بدان احساس نميشده است. در چنين شرايطي با توجه به پيچيدهتر شدن شرايط اجتماعي ، سستتر شدن روابط عاطفي و عوامل متعدد ديگر توجه به اصلاح شرايط عاطفي و روحي افراد كاملا ضروري به نظر ميرسد. تحول جوامع از حالت ساده به پيچيده ، جنبههاي مختلفي از زندگي فرد را تحت تاثير قرار ميدهد، بطوري كه سازگاري با اين دگرگونيها از جمله تغييرات در نوع روابط ، تغييرات شغلي ، تحصيلي و ... لزوم روان شناسي مشاوره را مورد تائيد قرار ميدهد. اهداف روان شناسي مشاوره در تعاريفي كه روان شناسي مشاوره به عمل آمده، تصريح شده كه روشهايي تعيين گردد تا به فرد كمك شود كه خود را بشناسد. منظور و هدف از اينكه فرد خود را بشناسد، اين است كه با اين شناسايي به صورت انساني موثرتر و خلاقتر و در نتيجه شادمانتر درآيد. با استفاده از فنون ارائه شده در روان شناسي مشاوره ، فرد نه تنها وضع فعلي خود را درك ميكند، بلكه از آنچه كه به صورت آن در خواهد آمد، نيز آگاه ميشود. راجرز روان شناسي كه نظريات او در مشاوره كاربرد اساسي دارد، معتقد است كه هدف بيشتر مشاغل ياري دهنده كه روان شناسي مشاوره را نيز شامل ميشود، افزايش رشد شخصي و رواني فرد در مسير رشد اجتماعي است. بدين ترتيب روان شناسي مشاوره داراي دو هدف ميباشد: اهداف آني و اهداف غايي. اهداف آني روان شناسي مشاوره شناسايي و كاربرد روشهايي كه راهنماييهاي لازم را در حل مشكلات مختلف از قبيل مشكلات تحصيلي ، خانوادگي ، شغلي و ... به فرد ارائه ميكند كه آن را علاج واقعه قبل از وقوع ميدانند و باعث جلوگيري از اتلاف سرمايه مادي و معنوي فرد ميشود. اهداف غايي و نهايي روان شناسي مشاوره اين اهداف عبارت است از شناسايي و كاربرد روشهايي كه فرد خود قادر باشد يا بتواند كه با بينش صحيح به حل مشكلات خويش پرداخته و عاقلانه رفتار نمايد. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید: 8
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۸:۱۱ ] [ احد احدي ]
[ ۶ مهر ۱۳۹۹ ] [ ۱۲:۳۸:۰۹ ] [ احد احدي ]
|
|
[rss : [Weblog Themes By : mobinblog.ir] |